
تعریف شخصیت
از نظر واژگان، کلمه شخصیت برابر و برابر واژه Personality انگلیسی یا Persinalite فرانسهه و واقعا از ریشه لاتین Persona گرفته شده که به معنی نقاب یا ماسکی که در یونان و روم قدیم بازیگران تئاتر بر چهره قرار میدادن بوده. شخصیت بهعنوان سازمانی داخل سیستمهای عاطفی، احساساتی، شناختی و مفهومی فرد تعریف شده که تعیین کننده عکس العملهای منحصر به فرد آدم به محیطه و به الگوی تقریباً ثابت حالتهای ثابت و رفتارهایی که نشون دهنده تمایلات فردی شخص میباشه اشاره داره. شخصیت متأثره از عناصر داخلی (افکار، ارزشها و خصیصههای وراثتی) و عناصر خارجی (رفتارای قابل مشاهده) . وقتیکه از شخصیت افراد بحث میشه، اشاره به مجموعه تقریباً ثابتی از احساسات و رفتارای داریم که از پایهً به وسیله عوامل محیطی و ژنتیکی بوجود اومدهان. شخصیت آدما بهطور یهویی یا تصادفی شکل نمیگیرد بلکه محصول تعدادی از عوامله که هر فرد رو از دیگری جدا میسازه (کریمی، 1393).
کالکوتیت، لیابن و نو (2015) شخصیت رو ویژگیهای تقریباً ثابت افراد تعریف کردهان (علاوه بر تواناییها) که درک و رفتارای اونها رو تحت اثر قرار میبده.
طبق تعریف گوردن آلبورت شخصیت، همون شخصیت پویا در داخل فرده که از سیستمهای روانی و فیزیکی تشکیل شده و تنها عاملیه که تعیین کننده چگونگیی رفت و امد فرد با محیطشه. رابینز هم بر همین پایه شخصیت رو بهعنوان مجموعهی راههایی که فرد به اون وسیله با بقیه از خود عکس العمل نشون میبده، یا به اون وسیله روابط دوطرفه ایجاد میکنه تعریف میکنه (رابینز، 2011).
آلبورت، شخصیت رو سازمان یا جنب و جوش (زنده) دستگاه بدنی و روانی فرد آدمی که چگونگی موافقت اختصاصی اون فرد رو با محیط تعیین میکنه تعریف میکنه. مقصود آلبورت از «سازمان یا جنب و جوش» اینه که در عین این که همه عناصر تشکیل دهنده شخصیت با هم رابطه و ترتیب و همکاری دارن، پیوسته در رشد و تغییر و تحوله؛ هم اینکه فعالیتهای بدنی و روانی از هم جدا نیستن و هیچکدوم به تنهایی شخصیت رو شکل نمیبدن، بلکه با هم ترکیب دارن و با ترکیب هم شخصیت رو شکل میبدن. طبق این تعریف، شخصیت در هر فردی اون رو به وجهی خاص واسه موافقت با محیط به حرکت در آورده و رفتار اون رو تعیین میکنه (سیاسی، 1393).
بهنظر آلبورت، شخصیت هرکی شامل مجموعهای از رفتارای خاص خوده که اون رو از بقیه جدا میسازه و به این دلیل، هیچ دو نفری به طور کاملً مثل هم نیستن. اون واسه اثبات و روشن کردن این فرضیه از معنی «صفت» به کار گیری میکنه. از نظر اون، صفت یعنی یه ساختار عصبی- روانی که ظرفیت و استعداد بالقوهای واسه جواب برابر دادن به محرکهای جور واجور رو دلیل میشه. بهعلاوه، معتبرترین واحد آزمایش روانی واسه نشون دادن شخصیت افراد و چگونگی شباهت اونها، «عامل صفت» است. ، صفات شامل اون نوع خصوصیات روانی میشن که خیلی از محرکها و جوابها رو مثل به یکدیگر میکنن. اون صفات رو پدیدههایی تقریباً زیاد شده، کلی و پایدار میدونه که از رابطه مجموعهای از محرکهای جور واجور با جوابهای زیاد به وجود میآیند. هم اینکه از نظر اون یه صفت، نشون دهنده رفتارای ثابت، پایدار و مداومه. شکلگیری و تغییرات این صفات از نظر آلبورت رابطه بسیار نزدیکی با مسایل و عوامل اجتماعی داره (شاملو، 1393).
تعریف ویژگیهای شخصیتی
اولین کارایی که در موردی شناخت ساختار شخصیت صورت میگیرد بر محور کارائیه که در موردی شناسایی و تشخیص خصوصیات دائمی و پایداره و نشون دهندهی رفتار فرد میباشه. این ویژگیها میتونن شامل: کمرویی، خشونت، حجب و حیاء، تنبلی، بلند پروازی، وفاداری یا بزدلی و ترسویی باشن. وقتیکه این خصوصیات در موارد و دفعات زیاد ظاهر بشن، اونها رو ویژگی یا ویژگی شخصیتی مینامند. این ویژگی هر اندازه پایدارتر و تکرار اون بیشتر باشه بهتر میتونه معرف فرد یا صاحب اون ویژگی باشه (رابینز،2011).
به گزارش رابینز اولین تلاشهایی که در جهت شناخت ویژگیهای شخصیتی و جدا اونها انجام شد راه بهجایی جنگ، چون تعداد ویژگیها بسیار زیاد بود. تو یه تحقیق 17953 ویژگی فردی شناسایی شد (آلبورت و آدبرت، 2011؛ به نقل از رابیتز، 2011)، وقتیکه باید تعداد زیادی خصوصیات فردی رو بررسی کرد، ً شناخت شخصیت فرد و پیشبینی رفتار اون غیرممکن میشه. واسه اینکه بشه خصوصیات اصلی فرد رو شناسایی کرد، باید اونها رو محدود کرد.
اونز، ویس وزواران و دیلچرت (2015) ویژگیهای شخصیتی رو بهصورت حالات بادوام و تمایلات افراد واسه رفتار به شکلای خاص تعریف میکنن. از اینرو، شخصیت افراد یه تیکه از هویت اونا رو شکل میبده، ایشون رو از بقیه جدا میکنه و در گرایشات فکری، احساسات و اقداماتش بروز مییابد.
بررسی نظریهها طبق رابطه بین ویژگیهای شخصیتی و اعتیاد به اینترنت
«مشکل اعتیاد به اینترنت» یه پدیده بینرشتهایه، و علوم جور واجور پزشکی، رایانهای، جامعهشناسی، حقوق ، اخلاق و روانشناسی هر کدوم از زوایای جور واجور این پدیده رو مورد بررسی قرار دادهان. در هر کدوم از این علوم جور واجور نظریههایی واسه این مشکل مطرح شده و ترکیبی از مفاهیم چندین علم رو دربر میگیرد. یه نظریه، مجموعهای از قضایاست که واقعیتهای خارجی درباره یه پدیده رو به یکدیگر پیوند میبده تا اون پدیده رو توضیح بده. پس در تبیین اعتیاد به اینترنت با نظریههای خیلی زیادی روبهرو هستیم. علیرغم تحقیقهای زیاد و تلاشهای هماهنگ واسه شناسایی مهمترین عوامل تمایل فرد به اعتیاد به اینترنت، بازم موارد مبهم و سئوالهای بسیار فراروی محققان و کارشناسان این بخش قرار داره. وجود دیدگاهها، نظرات، تبیینها و اختلافنظر در مورد چگونگی بوجود اومدن، طبقهبندی، تشخیص، موندگاری و ادامه اعتیاد به اینترنت، به پیچیدگی و معماگونه بودن این آسیب اشاره داره. به همین خاطره که هنوز هیچ فردی نظریه و دیدگاهی رو که قادر به تبیین کلیه «رفتارای اعتیادگونه» شده باشه اعلام نداشته. به همین منظور این فصل به چند نظریه که زیربنا و پایه طرح چند برنامه پیشگیری و درمان بودهان، اشاره میشه.
سیگل و سنا (1997) نظریههای مربوط به رفتارای انحرافی/ گناه کاری رو به چار دسته کلی تقسیم کردهان این چار دسته کلی عبارتند از: نظریههای فردی، نظریههای ساختار اجتماعی، نظریههای پروسه اجتماعی، نظریههای عکس العمل اجتماعی.
سیگل و سنا (1997)، در نظریههای فردی ریشه مشکل در خود فرد جستجو میشه، یعنی ساخت زیستشناختی و ویژگیهای روانشناختی شخصه که سازنده رفتار اونه. طبق این دیدگاه، شخصیت، شامل همه جنبههای رفتاری، هیجانی، شناختی، اخلاقی، و حتی جنبه جسمی، عصبی، هورمونی، و بیوشیمیایی میشه که به وجود آورنده رفتارای بهنجار یا نابهنجاره.
سیگل و سنا (1997)، طبق نظریههای ساختار اجتماعی، رفتار بزهکارانه به وجود اومده توسط، موافقت فرد با شرایط حاکم در محیطهای طبقه پایین می دونن.
سیگل و سنا (1997)، نظریههای پروسه اجتماعی، بی نظمی رو به وجود اومده توسط تعاملات آدمها در زندگی روزمره در جامعه میدانند.
نظریههای عکس العمل اجتماعی روی نقشی که نهادهای اقتصادی و اجتماعی در ایجاد رفتارای بینظم دارن، متمرکز میشن. یعنی روشی که در اون جامعه عکس العمل نشون میبده (سیگل و سنا، 1997).
[1] – addictive behavior
[2] – Siegel & Senna
[3] – individual theories
[4] – social structure theories
[5] – social process theories
[6] – social reaction theories