پراپ در کتاب قصههای پریان به توصیف قصهها براساس اجزای سازندهی آنها و روابط متقابل این اجزا پرداخته است. پراپ پس از تجزیه و تحلیل صد قصه از قصههای روسی به سی و یک خویشکاری دست یافته است. او معتقد است میتوان قصههای عامیانه و حتی رمانسها را نیز با این الگو تجزیه و تحلیل کرد.
و از قصه پریان پراپ تنها عناصر خویشکاری او را در این پژوهش مورد استفاده قرار دادیم.
تدوین این پایاننامه در ۵ فصل، به شرح ذیل است:
فصل اول با عنوان کلیات تحقیق، فصل دوم که در آن مبانی نظری تحقیق شرح و توصیف شد. فصل سوم، شرح احوال و آثار سلمان ساوجی، سبک و اندیشهی او که بیش از همه در مورد مثنوی جمشید و خورشید مورد بررسی قرار میگیرد. فصل چهارم به بررسی عناصر قصه و داستان در مثنوی جمشید و خورشید سلمان ساوجی پرداخته شده است. فصل پنجم که نتیجهگیری، پیشنهاد و منابع را تشکیل میدهد.
متون اصلی تحقیق در این پایاننامه عبارتند از: کتاب کلیات سلمان ساوجی براساس نظریه «ریخت شناسی قصههای پریان» از ولادیمیر پراپ بررسی شده است.
۱-۱٫ بیان مسأله
ملک الشعرا خواجه جمال الدین سلمان بن خواجه علاء الدین محمد ساوجی معروف به «سلمان ساوجی» از شعرای بزرگ، خاصه از قصیدهسرایان ممتاز ادب فارسی است که ولادت وی در اوایل قرن هشتم در حدود سال (۷۰۹ ه) در شهر ساوه اتفاق افتاده است. کلیات دیوان، فراقنامه، قصیده بدیعالاسرار و مثنوی جمشید و خورشید از آثار او میباشد. سلمان در مثنوی گویی نیز چیره و تواناست و شاهد بر این مدعا دو اثر وی در این زمینه یعنی «فراقنامه» و «جمشید و خورشید» است. وی در مثنوی گویا میخواسته طرحی نو دراندازد و در مثنوی «جمشید و خورشید» با وارد کردن قالبهای غزل و قطعه و رباعی و دو بیتی در ضمن و لابهلای این مثنوی تا حدودی به هدف خود دست یافته است. سلمان این مثنوی را در جمادی الثانی سال (۷۶۳ ه) به نام اویس ایلکانی (۷۵۷ -۷۷۶ ه) ساخته است؛ چنانکه خود شاعر در پایان داستان بدین امر اشاره میکند و میگوید:
به رسم حضرت سلیمان عهد شیخ اویس | که عهد سلطنتش باد متصل به دوام | |
شد این ربیع معانی جمادی الثانی | سنه ثلاث و ستین و سبعمائه تمام | |
(سلمان،۱۳۸۹: ۷۵ ) |
در چند دهه اخیر، که روایت شناسی به عنوان علم مطرح شده است، روایت شناسان تلاش کردهاند به الگوهای روایتی مشخصی دست یابند تا بتوانند تمام ساختارهای روایتی، چه قصههای قدیمی و چه رمانهای امروزی را با این الگوها تجزیه و تحلیل کنند. در این زمینه نیز تلاشهای فراوانی توسط محققان انجام شده است، اما کار ولادیمیر پراپ تا زمان خود از دیگران پرثمرتر بوده و نظریه او به رقم کاستیهایش، تحول عظیمی در علم روایتشناسی به وجود آورده است. پراپ در کتاب قصههای پریان به توصیف قصهها براساس اجزای سازنده آنها و روابط متقابل این اجزا پرداخته است. پراپ پس از تجزیه و تحلیل صد قصه از قصههای روسی به سیو یک خویشکاری دست یافته است.
او معتقد است میتوان قصهای عامیانه و حتی رمانسها را نیز با این الگو تجزیه و تحلیل کرد. در این تحقیق سعی بر این است که مثنوی جمشید و خورشید براساس عناصر قصه و الگوی پراپ از قصهای پریان مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد.
۱-۲٫ سوالات تحقیق
۱-چه عناصری از قصه را در ساختار این اثر میتوان مشاهده کرد؟
۲- این اثر از انواع قصهها جزء کدام دسته محسوب میشود؟
۳- از انواع شخصیتها در قصهها و کارکردهای آنها براساس نظریه پراپ کدام یک در این اثر قابل شناسایی هستند؟
۱-۳٫ فرضیههای تحقیق
۱-از مهمترین عناصر قصه در مثنوی جمشید و خورشید حوادث خارقالعاده، ایستایی شخصیتها و سفرهای مخاطرهآمیز قهرمان است.
۲- داستان این مثنوی به طور دقیق در حیطهی یک نوع از انواع قصه نمیتوان قرار داد بلکه آمیختهای از قصه پریان و قصه عاشقانه است.
۳- از انواع شخصیتها براساس نظریه پراپ شخصیتهای جستجوگر (قهرمان) جستجو شونده، شریر، و از انواع کارکردهای شخصیتها، کمبود شرارت، حل مسأله در این اثر قابل درک و شناسایی هستند.
۱-۴٫ اهمیت و ضرورت تحقیق
مثنوی جمشید و خورشید از جمله مثنویهای زیبای عاشقانه در ادبیات فارسی است که کمتر مورد توجه واقع شده است. این مثنوی تاکنون از نظر ساختاری مورد بررسی قرار نگرفته و این تحقیق از این جنبه تازه و جدید محسوب میشود.
۱-۵٫ پیشینه تحقیق
ذوالفقاری و بایقوت (۱۳۸۸) در تحلیل عناصر داستانی مثنوی جمشید و خورشید بیان نمودند که اثر مزبور از طرحی بدیع و در عین حال ساده و قابل باوری برخوردار است. کمیت حوادث طبیعی برحوادث غیرطبیعی و غیرواقعی غالب است. پیرنگ اثر برگرفته از رویکردهای عدیده است که سرانجام به نقطه اوج اثر یعنی وصال «جمشید و خورشید» منجر میشود. پرداخت شخصیتهای متعدد اثر به صورت مستقیم و اغلب به شیوه توصیف صورت میگیرد. شاعر از شخصیتهای ساده، ایستا و غیرپویا استفاده میکند. زاویه دید اثر دانای کل است و از زبان سوم شخص مفرد مطرح میگردد. گفتوگو در داستان از جایگاه ویژهای برخودار است. تنوع لحن و رعایت تناسب لحن با شخصیتها و صحنهها از خصوصیات دیگر منظومه مزبور است.
شریفی ولدانی و اظهری (۱۳۹۱) در بررسی «جمشید در گذر از فردانیت» (نقد کهن الگویی داستان جمشی
د و خورشید اثر سلمان ساوجی) تحقیق نمودند که مثنوی جمشدی و خورشید اثری است ماندگار در طول قرون و اعصار؛ زیرا بیان سرگشتگیها و دل نگرانیهایی است که هر نوجوان در این دوره با آنها روبهرو میشود.